دکترعبدالعظیم رضایی پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران ، وی نویسنده کتاب هایی چون « تاریخ ده هزار ساله ایران » ، « گنجینه تاریخ ایران » ،« تاریخ تمدن در فرهنگ ایران» ، « تاریخ ادیان جهان » ، « تاریخ تختجمشید » ، « تاریخ نوروز در گاهشماری» ، « اصل و نصب و دین های ایرانیان باستان » ، « انگیزه شکستها و پیروزیهای ایرانیان باستان در جنگها » ، « پیشینه ایرانیان و فرهنگ سه هزار تن از بزرگان و نامآوران ایران» ، « سرشت و سیرت ایرانیان » ، « زرتشت کیست؟ » و « دین های ایران باستان » بود.
استاد عبدالعظیم رضایی، استاد دانشگاه ملی ( بهشتی ) در رشته تاریخ بود و سال ها در آموزشگاه های کشور به تدریس تاریخ مشغول بود. از دیگر آثار او می توان به « مجموعه 12 جلدی گنجینه تاریخ ایران از باستان تا دوره قاجاریه » ، « 12 هزاره پویندگی و پایندگی ایرانیان » و « پیامهای والای زرتشت به جهانیان » اشاره داشت.
پیش از درگذشت استاد رضایی کتابهایی دیگری از او با عنوان های « بودا کیست و پیام او چیست؟ » ، « پیام کنفسیوس و دائو » ، « پژوهش در آیین یهود » ، « پژوهش در آیین مسیح » و «جنگ فرهنگ یا همه چیز از همه جا » نیز آماده چاپ بود ، که هنوز منتشر نشده است.
دکترعبدالعظیم رضایی در دوم فروردینماه سال 1311 خورشیدی در روستای "یبارک" شهرستان شهریار دیده به گیتی گشود و پس از گذراندن دوران ابتدایی در زادگاهش ، در سال 1348دیپلم پزشک یاری را از انستیتو پاستور دریافت نمود. پس از آن مدرک کارشناسی ارشد در رشته حقوق را از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دریافت کرد و سپس از دانشگاه تهران دکترای ادیان گرفت. در سال 1385 خورشیدی نیز دکترای افتخاری تاریخ از دانشگاه تاجیکستان به او تقدیم شد.
دکتر عبدالعظیم رضایی در پیش گفتار کتاب « اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان » ضمن اشاره به دلایل خود برای پرداختن به پژوهش های تاریخی و نگارش چنین کتاب هایی می نویسد : « ... لازم است که مردم ایران از اصل و نسب خویش آگاهی هرچه تمام تر و کامل تر یابند و بدانند که دانش ما از شرق و غرب نیست ، بلکه برعکس ، دانش آن ها از ایرانیان است . تازه به دوران رسیده های شرق و غرب که که از روی جهل ، ملت ما را وحشی و نا آگاه می دانند ، بدانند زمانی که آنان در توحش کامل به سر می بردند و مکان و مسکن شان معلوم نبود ، ایرانیان در تمدن و فرهنگ و آموختن به مردم دنیا سرآمد جهانیان بودند.
کاشکی هستی زبانی داشتی / تا زهستان پرده ها برداشتی... »
کاشکی هستی زبانی داشتی / تا زهستان پرده ها برداشتی... »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر