
دلخوش از انیم که حج می رویم - غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم - او که همین جاست کچا می رویم
حج به خدا جز به دل پاک نیست - شستن غم از دل غمناک نیست
دین که به تسبیح و سر و ریش نیست - هر که علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب - شب همه شب گریه و امن یجیب
بانوی از صف خارج شد و از من خواست که دوباره این شعر را برایش بخوانم تا بتواند آن را یادداشت کند وقتی نوشتنش تمام شد گفت من این فیش را برای مادر پیرم میخواستم اما با این حرفها که شنیدم نظرم عوض شد.
داستان تكان دهنده سر زدن يك ايراني در عربستان
جوان 22 ساله اي به نام ميرزا ابوطالب يزدي، فرزند حاج حسين مهرعلي، در سال 1322 خورشيدي (دو سال از پادشاهي محمد رضا مي گذشت) با همسرش، به قصد زيارت مكه در ايام حج، از راه خرمشهر به كويت رفته و از آنجا خودش و زنش را با شتر به سرزمين حجاز و مكه ميرساند.