۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

به مناسب روز بزرگداشت سعدی

    گلستان سعدي
   باب اول در عبرت پادشاهان
 
 حكايت
در يكى از جنگها، عده اى را اسير كردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا يكى از اسيران را اعدام كنند. اسير كه از زندگى نااميد شده بود، خشمگين شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد كه گفته اند: هر كه دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد.
وقت ضرورت چو نماند گريز
دست بگيرد سر شمشير تيز
 
ملك پرسيد: اين اسير چه مى گويد؟
يكى از وزيران نيك محضر گفت : اي خداوند همي گويد:




۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

بیژن پاکزاد مردی از جنس ایران بود

خبر در گذشت بیژن پاکزاد بس ناگوار و تکان دهنده بود. بیژن طراحی موفق و ایرانی سرشناس بود که هرگز اصالت خود را از یاد نبرد ، در هر مصاحبه با رسانه های خارجی بر این نکته افتخار می کرد که یک ایرانیست .
بیژن با اینکه بیش از چهار دهه از وطن دور بود اما همیشه یک میهن پرست بود در یکی از مصاحبه های خود خاطره ای گفت که نشان دهنده عشق سرشار و بی پایانش به آب و خاک زاد بومش بود  او گفت:
((سفارشی  به مبلغ یک میلیون دلار  از یک شاهزاده !  عرب دریافت کردم در روز تحویل سفارش آن آقا در پیش من نام خلیج فارس را خلیج ع ر ب .. عنوان کرد و فقط به خاطر همین موضوع  سفارش و پرداخت آن را لغو کردم حتی به قیمت از دست دادن یک مشتری  ثروتمند و یک معامله یک میلیون دلاری)) نقل به مضمون
روانش شاد