۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

نگاهی گذرا به مصاحبه علی یونسی

مدتی است که دیگر برای مطالعه و کسب خبر از اوضاع و شرایط روزنامه های داخلی را خریداری نمی کنم ، چراکه مطبوعه ها به ابزار کاغذی مدح و ثنای حاکمیت تبدیل شده وپیگیری امور ملت به محاق فراموشی رفته است دراین میانه نشریات وابسته به  جناحهای مختلف حکومتی هر یک برای دست یافتن به قُرب رانتهای حکومتی گوی سبقت را  در وارنه نشان دان اوضاع از یکدیگر می ربایند.دستگاه عریض و طویل سانسور هم که از ترس مرگ زودرس از اعطای مجوز نشر به اشخاص ملی و معتبر احتراز دارد و دراندیشه هرچه تنگتر نمودن گردش آزاد اطلاعات صحیح است .البته اگر نخواهم از ره انصاف خارج شوم باید گفت که وقتی از کنار دکه روزنامه فروشی می گذرم نگاهی هم به تیترها می اندازم  و گاهی هم برای نظافت شیشه های خانه یا  تمیز نمودن سرویس بهداشتی سخاوتمندانه روزنامه کیهان را می خرم تا از آن خان نعمت مطبوعه چی ها که به جیب کیهان نشینان سرازیر می شود ما هم بهره ای بریم چون قیمت آن روزنامه از قیمت کاغذ باطله هم کمتر است اما حیف که کیهان حتی در نظافت هم به جای پاکی تنها لک و رد سیاه به جا می گذارد . بگذریم...
چند روز پیش به طور اتفاقی تیتر یکی از روزنامه ها اصلاح طلب توجه مرا جلب نمود عنوان مطلب مصاحبه با علی یونسی وزیر وقت اطلاعات و امنیت دولت اصلاحات بود و متن مصاحبه از عنوان آن جالب تر ، تو گویی در آن گفتگو ریاست  اسبق عظیم ترین نهاد امنیتی حکومت در عالم دیگر سیر و سیاحت میکند و آنچنان  عملکرد  خود و پرسنل  تحت امرش را ترسیم میکند که انگار در زمان جنابش اوضاع کنشگران عرصه سیاست و هنر و قلم گل و بلبل بوده است !!!.  در اینجا قصد ورود به عملکرد نهاد متبوع ایشان را ندارم اما نگاهی به پاره ای از ادعاهای علی یونسی خالی از لطف نیست:
علی یونسی :((من معتقد بوده و هستم که دستگاه امنیتی باید بهترین ارتباط با اهالی هنر ، قلم و فرهنگ داشته باشد و اگر مشکلی برای سازمان اطلاعاتی و امنیتی هست ، این مشکل همه است...باید سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی هدف اصلی شان آشتی با گروهی باشد که کارشان فرهنگ  سازی است و با کمک آنها اگر مشکل امنیتی است برطرف شود نه اینکه این گونه تصور شود که آنها مشکل امنیتی هستند . نمی خواهم بگویم اهالی فرهنگ و هنر نفوذ ناپذیرند و مشکلی ندارند ،نه ، آنها هم مانند خیلی های دیگر نفوذ پذیرند هم نفوذگروههای ضد امنیتی در آنها امکان پذیر است هم گروههای جاسوسی می توانند در آنها نفوذ کنند و هم سیاست مداران مغرض از آنها می توانند استفاده کنند))
 آقای یونسی پس از کرشمه اولیه در باب ارتباط عالی با اهالی هنر و قلم و فرهنگ به طرفه العینی با تغیر لحن آن جماعت را عرصه مناسب نفوذ همه دشمنان درون ذهن خود می شمارد ، این گونه مواجهه با اهالی هنر درسرویس های امنیتی کشور های کمونیستی فراوان دیده می شود به عنوان مثال در دوران ریاست بریا بر کمیساریای خلق در امور داخلی (کا گ ب ، بعدی) در زمان استالین بر امور هنری نهایت دقت می شد تا دشمنان خلق در آنها نفوذ نکنند در برخی  مواقع به هر یک از مامورین زبده ذره بینی داده می شد تا در پس زمینه آثار هنری نشانی از صلیب شکسته پیدا کنند و از این طریق عوامل دستگاه جاسوسی اس اس را در سرزمین پرولتاریا بیابند در یکی از موارد ماموری کارگشته در زیر میکروسکوپ الیاف پارچه های ریسندگی را قرار داد و توانست خطوط مشخصی را کشف کند که با اتصال آنها به یکدیگر صلیب شکسته نمایان می شد این موضوع یکی از کشفیات بزرگ !!!سرویس امنیتی دروان استالین بود.
آقای یونسی با تیز بینی خاص خود عنوان نمی کنند که این نفوذ سازمانهای جاسوسی و ضد امنیتی! به چه منظوری انجام می پذیرد و اساسا از این نفوذ چه منافعی حاصل می شود در زمانیکه برای نمایش یک فیلم می بایست فیلمنامه ، موسیقی متن ، مراحل تصویر برداری ،صلاحیت بازیگران ، پروانه کارگردان و تهیه کننده و... همگی از زیر ممیزیهای شدید دستگاه های مختلف  بگذرد تا پروانه نمایش بگیرند  چگونه می شود که با تمام این تفاسیر باز هم   سازمانهای ضد امنیتی فیلمی نمایش دهند که مخل امنیت  حاکمیت شود  شاید به ظن ایشان فیلمهای همچون مارمولک ، نیمه پنهان ، نقاب  غیرو نمونه آن نفوذ بوداند که پس از چند روز نمایش پروانه اکران آنها باطل گردید.
چندی پیش فیلمی با عنوان (( جانی اینگلیش )) با بازی روان آتکینسون ( همان مستربین معروف) در ژانر کمدی ساخته شد در این فیلم چنان ساختار مدیریتی سرویس امنیتی انگلستان مورد تمسخر قرار گرفته بود که انگار سراسر مامورین آن یا دچار فساد اخلاقی و مالی هستند و یا ابله و بی خرد. آقای یونسی اگر در دوران مدیریتی جنابعالی یا اسلاف و اعقابتان  با خبر می شدید که کسی در خیال خود قصد ساخت چنین فیلمی را دارد چه می کردید؟ شاید هزار بار بدتر از کاری که با کارگردان سفارشی کار خودتان حاتمی کیا و فیلم کم ارزش او یعنی به رنگ ارغوان انجام دادید ، انجام می دادید.
ع ی : ((...اگر فردی برنده جایزه بین المللی می شد ما اولین گروهی بودیم که به او تبریک می گفتیم و به کمک او  می رفتیم و مشورت می دادیم که این فرد از طرف گروههای تروریستی محاصره نشود . به طور مثال یک حقوق دان در زمان ما برنده جایزه مهم بین  المللی شد بررسی  و احساس کردیم اگر با او برخورد مثبتی نشود چه بسا از طرف گروههای  تروریستی و ضد انقلاب تحت تاثیر قرار بگیرد به او تبریک گفتیم و کمک کردیم که به ایران هم باز گردد... ))
اقای یونسی  آشکارا از نام بردن  خانم شیرین عبادی اکراه دارند ، در تصورات ایشان گروههای تروریستی وجود دارد که سرشار از منابع مالی و تبلیغاتی هستند  ومترصد شکار کنشگران اجتماعی درون مرز می باشند با توجه به اینکه  عمده تعریف تروریسم خاصه گروههای مسلح با خط مشی چریکی هست کاش جناب ایشان مشخص می نمودند که در عالم واقع این گروههای تروریستی چه گروهایی هستند تا  از این طریق  به تنویر افکار عمومی کمک می نمودند در ادامه سخن رویکرد مامورین وزارت متبوع آقای یونسی بر مشاوره دادن و از این طریق کمک نمودن به بازگشت خانم عبادی به وطنش بوده است ،صرف نظر از اینکه بازگشت به میهن از حقوق بدیهی هر شهروند ایرانی است که این حق را ایشان مصادره  به مرهمت خود نموده اند ، پرسش اینجاست که مامورین جنابعالی چه مشاوره هایی داده که سر آخر موضع خانم عبادی خروج بر حاکمیت گردید . تنوعی از این دست مشاوره های کم نبوده است اما نتایج آن تقریبا یکسان بود نگاهی به رویکرد سمیرا مخملباف و پدرش محسن مخملباف ( کارگردان انقلابی دهه 60) ، بهمن فرمان آرا ،  مینا لاکانی  ، گل شیفته فراهانی و ده های مورد دیگر دال بر بلا وجه بودن ادعای آقای یونسی می باشد.
منطقا وزارت اطلاعات و امنیت می بایست حافظ شهروندان در برابر هر نوع تهدید از جمله تهدید عناصر خود سر در سایر دستگاه های موازی امنیتی باشد نه اینکه با عدول از رسالتش آن را در مسائل شخصی و صنفی به عنوان طرف مشاور ومرجع بررسی صلاحیت نهادها و اشخاص فروبکاهند .. یک جامعه آزاد پویایی خود را در زیر سایه امنیت گسترده ملی و فارغ از تور وحشت  وجو پلیسی و پرونده سازی  به دست  می آورد و بالنده می گردد.
متن کامل مصاحبه روزنامه شرق 26/11/90
به قلم بیژن جانفشان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر