میهن پرستی از یاد می رود، اما
میهن پرست نه
به مناسبت سالگرد شهادت محسن
جهانسوز
روز اعدام
12/22/ 1318
خیلی خیلی فوری – محرمانه
مستقیم وزارت جنگ
عطف به امریه شماره
10489/165/3 محترما معروض میداریم . محسن جهانسوز روز 22 ماه جاری ساعت 11/5 صبح در اراضی کاظم آباد خرابه شمال شرقی قصر با حضور دادستان ارتش ، ( سرتیپ
قریب )وسرگرد والی نماینده لشکر 2 پادگان مذکور ودکتر خسرو خاور پزشک قانونی اعدام
گردید محکوم نامبرده موقع اعدام از بستن چشمانش ممانعت نموده وتقاضا کرد بدون بستن
چشمانش تیرباران شود وبا تقاضای او از طرف دادستان ارتش موافقت شده است .
محکوم قبل از اجرای آتش تیر
باران فریاد نمود (( زنده باد ایران )) ونیز درباره اینکه شلیک سربازان اصابت
ننمود ویازیاد کارگر نشده بود مجددا فریاد زد (( زنده باد ایران ))واین جمله را یک
بار دیگر تکرار نمود .
بعد از شلیک دوم وسوم درگذشت
.کالبد مرده تحویل اداره در گذشتگان گردید ومراتب گزارشات معروض گردید
رئیس اداره دادرسی
سرتیپ فیروز
در آن گاه نفرین شده در آن
روز نحس در آن ساعت نامیمون بود که قهرمانی از تبار بُدان و سروران در خون خود
برای خاک خود غلتید ، به گناه میهن پرستی وملت خواهی چرا که در این چرخ گردون هیچ
گناهی بالاتر وبدتر از ایران مداری جوانان این آب وخاک نیست .
مردان شجاع هرگز نمی میرند..محسن جهانسوز رادمردی ازخاک قهرمان پرور کرمانشاه بود او تحصیلات خود را تامقطع متوسطه
در همان شهر به پایان رسانید ودر تهران فارغ التحصیل رشته حقوق شد جهانسوز به سه
زبان زنده دنیا تسلط کامل داشت .
محسن جهانسوزی درتهران برای
امرار معاش در روزنامه وزین مهر ایران به مدیریت مجید موقر مترجمی می کرد وچون به
ظرایف زبان فرانسه وآلمانی وانگلیسی آشنا ای کافی داشت از نشریه های دیگر نیز از
او درخواست همکاری کردند واو اجابت کرد .
جهانسوز بادرجه ستوان دومی
درتیپ کرمانشاه مشغول خدمت سربازی وآماده جانفشانی در راه این مرز وبوم
شد .
در سال 1316 باندی که بعدها
به گروه 53 نفر معروف شد در تهران وچند شهر دیگر کشف واعضا آن دستگیر شدند باند 53
نفر که مرام اشتراکی وکمونیستی داشتند از افرادی تشکیل شده بود که با پول ملت برای
کسب تحصیل وعلم به خارج فرستاده شده بودند ( بورسیه ) تا درمراجعت در خدمت کشور
باشند حال آنکه آنان کمونیست شده برای خیانت مراجعه کرده اند . تقی ارانی رهبر این
گروه تحت تاثیر مرتضی علوی تئوریزین حزب کمونیست ایران مارکسیست شده بود. (بهتر
است راجع به خیانت این گروه و افراد عضو در این گروه به ایران زمین درسالهای پس از
شهریور 1320 فقط بدانیم که سید جعفر پیشه وری صدر فرقه دموکرات آذربایجان این خطه
از خاک ورجاوند ایران را برای مدت چند سال زیر نظر حکومت کمونیست شوروی وپس از آن
تا حدود یکسال باایجاد دولت مستقل تجزیه کرد وچه خونها از مردم سرزمینمان هم
میهنان آذر آبادگانی به ناحق ریخته شد .همینطور کامبخش او که به گفته شورای مرکز
حزب توده خود از اعضا کا گ ب بود مستقیما ا زحزب کمونیست شوروی شاخه آذربایجان
شوروی دستور می گرفت مستندات زیادی به وسیله پژوهندگان تاریخ وراویان تاریخ شفاهی
درسندیت خیانت کمونیسم به ایران از ترور روزنامه نگارن متعهد وآزاد (( احمد دهقان
، محمد مسعودی و ..)) تاغارت کردن پادگانها ، ایجاد بلوا برای تجزیه ایران تشکیل
جمهوری خلق ترکمن صحرا وجمهوری خلق آذربایجان ، رد کردن اسناد ومدارک محرمانه
وامنیتی کشور به شوروی سر سپردگی تام وتمام در برابر حزب کمونیست شوروی وشخص
استالین وتوجیه همه جانبه سبعیت استالینیستی ، تصافح باتمام خائنین به ایران ، اغوا
وفرار افسران خراسان موضع گیری علیه ناسیونالیسم و در پس فردای آن روز گار درقاب
گروههای چریکی والتقاطی به کشتن هم میهنان وخرابکاری ودر نهایت به تباهی کشاندن
ابدی کشور دست زدند وتابه امروز که جانشینان آنان در راه میهن فروشی چیزی کم
نگذاشته اند وهنوز هم سر تعظیم در برابر آستان اجنبی دارند) لازم به ذکر است که در
زندان کمونیستهای گروه 53 نفر برای پاسیار 2 نیرومند رئیس زندان علیه گروه جهانسوز
گزارش می فرستادند وخوش رقصی می کردند برای خدمت به انترناسیونالیسم وپرولتاریای
بین الملل وزندانی دورن زندان برای جهانسوز ویارانش به وجود آوردند.
آری محسن جهانسوز با دور
اندیشی فوق العاده وپیش بینی دقیق چنین روزها ای را در طالع ایران باوجود کمونیسم
می دید ومی دانست چه خواهد شد جهانسوز خالق اصل منطق علیه منطق وخشونت علیه خشونت
معتقد بود که تنها با سرکوبی یک نیروی عقیدتی آثار واثرات آن از بین نخواهد رفت
واین سرکوبی تنها به مسکنی می ماند که پس ازطی شدن زمان خود آثار درد را بیشترمی
کند اوایمان داشت که پیش از هراقدام می باید بستر سازی نژادی فرهنگی وعقیدتی
واقتصادی درجامعه باشد ،جهانسوز به رویه ضد کمونیستی وقت با نظر استهزاء می نگریست
ومی گفتند (( این رویه قابل دوام نیست بلکه فقر واستیصال است که مردم را به سمت
کمونیسم می برد ،اگر می خواهید ازنفوذ کمونیسم راحت باشید مردم راراضی نگه دارید
وفقر را درکشور ریشه کن کنید ))کسانی که مجهز به یک ایدئولوژی هستند راباید
باایدئولوژی مقهور کرد وانتر ناسیونالیسم آنان را با ناسیونالیسم بر مبنای شوینیزم
پاسخ گفت واثر کار آنان را ابتدا محدود وسپس نابود کرد چرا که چنین ائیدولوژی به
مانند غده ای فژاگین است که اگرآن را فشار داده می ترکد وتمام پیرامون خود را
آلوده به میکروب می کند .بر اساس این حقایق محسن جانسوز اقدام به تاسیس وتشکیل
اولین حزب نژادی ایران و تفوق آریا نژاد کرد، آن جوانان عقیده راسخ به حق سروری
ایران بر جهان داشته اند و نبودن این حق را تضییع حقوق حقه خود در اثر اختلاط و
امتزاج نژادی می دانستند، تفکر شان هرگز خللی در مورد اعاده ایرانی وجود نداشت آنان
خلل ناپذیر تاریخ اند در بعد اقتصاد مهار سرمایه داری لگام گسیخته در نظر بود چرا
که در چنین سرمایه داری حقوق ملی ملت وجود خارجی ندارد وهرگاه حاکمیت بخواهد می
تواند با نام تعدیل نیرو عده زیادی از کارگران را از یگانه منبع درآمد خود که
همانا کار است محروم کند حکومت سرمایه سالار جوابگوی نیازهای اساسی مردم خود نیست
واصولا ملت در برابر واژه منفرد سرمایه اصالت وجود ندارد . محسن جانسوزی می گفتند
: (( باید کاری کرد که افراد ساکن یک آب وخاک درآنجا از سختی نمیرند باید مردم به
کشور خود علاقه داشته باشند وبتوانند زندگانی کنند وقانون حامی ونگهبان آنها باشد
)) جهانسوز عقیده داشتند که چون اکثریت مردم ایران دهقان هستند باید دولت اراضی را
به اقساط خریده وبین زارعین با شرایطی عادلانه تقسیم کرده که هم حقوق زمین دار
پایمال نشود وهم حق کشاورز داده شود – بر خلاف انقلابات سوسیالیستی که ملک هر کس
را به جرم فئودال بودن وبادآورده مصادره کرده و فقط حاکمان جدید از آن ملک استفاده
می کردند قهرمان جهانسوز وسعت خاک وثروت طبیعی ایران رابرای احتیاجات داخلی کافی
ووافی می دانستند نظرات بسیار مهم وژرف وپرباری در مورد تسریع روند صنعتی شدن کشور داشتند
.
آن جوانان غیور چون خود را
مدیون خاک وآب ،آفتاب ایران می دانستند پس بهداشت وتحصیل را در هر سطح در هر مکان
وبرای همه کس رایگان می خواستند در راه فرهنگ سازی که زیر بنای اخلاقی مردم است از
جمله پالایش فرهنگ وخط وزبان از خرافه وواژگان تازی به صورت خود جوش کمر همت بسته
بودند .
برنامه های تشکیلاتی حزب
نژادی ایران بر دو اصل استوار بود .
الف) بانام جاودانها پیش می
آیند. قدرت بدنی اعضا وتمرینات سخت نظامی برای تقویت اندام افراد به طوریکه در هر
روز چند ساعت اختصاص به ورزشهای خاص در شیوه دفاعی و تهاجمی برای نبرد تن به تن
وساختن عضلات محکم وپولادین همانطور که نیاکانمان آن اندام ورزیده وعضلات درهم
تنیده را داشتند .
ب) آموزش کادرها واعضا در
حوزه نظر در عرصه تئوریک به طوریکه در این زمینه قهرمان محسن جهانسوز کتابهای ((
ایران جاوید )) و ((خون بهاء)) را نوشته واین کتب را اساس مرام ومسلک حزب خود قرار
داده بود در این کتاب درباره کنترل سرمایه داری ومبارزه باکمونیسم ونیز تشکیلات
پان ایرانیسم شرح مبسوطی داده بود و.همینطور درباره اهمیت رجعت به یگانه راه حل
پیشرفت درباره میهن که همانا اصالت خون وتقویت بنیانهای ملی ملت ایران است .علاوه
بر دوکتاب فوق محسن جهانسوزی کتاب راه خوشبختی راه خوشبختی جوان بمانید خوشبین
باشید ویکتور پوشه، کتاب صد سال زیستن دکتر پاسکرژرژ که نثری بسیار سخت وسنگین
داشت را به پارسی روان ترجمه کرد از دیگر اثار ماندگار محسن جهانسوز ترجمه کتاب
ماین کامپف ( نبرد من ) آدولف هیتلر بود .از دیگر کارهای بسیار مهم جهانسوز که
متاسفانه به علت اعدامش ناتمام ماند تهیه کتابی به این شرح بود،
قهرمان جهانسوز به اعضا حزب دستور داده بود از کلیه اماکنی
که در شمال وجنوب مورد تجاوز تازیان در قدیم وبلشویک ها وانگلیسی ها در زمان معاصر
قرار گرفته صورتی تهیه کنند وبرای دفتر حزب ارسال دارند او در نظر داشت درکتاب
جدیدش از این اماکن نام ببرد وبدین ترتیب اگر فرزندی از پدرش پرسید : ارس کجاست ؟
پدرش جواب دهد (( ارس آنجاست که روس ها به آنجا تجاوز می کنند ویا اگر سوال کردند
منجیل کجاست ؟ پاسخ این باشد : منجیل جائی است که پدران ما در راه مبارزه با
بلشویک ها در آنجا جان باخته اند یا دشتستان آنجاست که هزاران نفر از اهالی آن شهر
درراه مبارزه با انگلیسی ها در راه میهن جان باخته اند.))
خاستگاه حزب نژادی دانشکده
افسری بود وبیشتر افراد در آن محیط عضو گیری شده بودند .روز 13 / آبان / 1318 یکی
از اعضای حزب درصدد برآمد دانشجوی رابه نام شیر علی حیدری رااز راه تبلیغ آماده
برای عضویت در تشکیلات کند .شیر علی همان روز به سرهنگ ضرغام جریان راگزارش داد
درپی این گزارش سلسله مراتب تا سطح سرلشکر نخوان کفیل وزارت جنگ و رئیس ستاد ارتش
سرلشکر ضرغامی آگاه شدند در این اثنا چون خود این فرماندهان فاسد ومزدور بودند
باهمدستی رجبعلی منصور نخست وزیر آتی از ترس تکرار کودتای نظیر آنچه رشید عالی
گیلانی در عراق علیه مطامع انگلیس ودولت دست نشانده اونوری سعید کرده بود، و بیم
فراوان از تشکیل دولت دفاع ملی آن جوانان غیور رابدون کوچکترین مدرکی مبتنی بر
اتهام روانه شکنجه گاه های سر پاس مختاری کردند بهتر است بدانیم سرتیپ عبدالجواد
قریب ( مامور رسیدگی)و سر لشکر عزیر الله ضرغامی رئیس ستاد افراد مذهبی بودند که
ریش هم می گذاشتند ، به همراه سر لشکر نخجوان وهمکاری رجبعلی منصور کانون هسته
ارتش ایران را در پی هجوم شهریور 1320 دول متفق به ایران از بین بردند و متلاشی
کردند و به صورت خودسرانه دستور ترک پادگانها حراج وتاراج اموال واخراج افسران
رادر روز جنگ دادند به طور نمونه فقط در پادگان عشرت آباد عصر هشتم / شهریور 1320
از هشت هزار نفر افراد ارتش فقط 600 نفر باقی مانده بودند وبقیه باامریه ضرغامی
ونخجوان محل خدمت خود راترک وکشور راتقدیم بیگانه کردند .تاجائیکه رضاشاه پهلوی
باشنیدن اخبار فوق این خائنین را زیر مشت ولگد می گیرد ودستور اعدام آنان را می
دهد که باز هم ارباب انگلیسی آنها رااز مرگ نجات داده مزد میهن فروشیشان را می دهد
.اگر جهانسوز زنده ودر کنار یارانش آزاد بودند درزمان حمله متفقین مسلما مانع آن
همه تضییقات وتحمیلات می شدند .
اعضا ء افراد حزب جهانسوز
بالغ بر 73 کادر و 1700 عضو وسمپات بود که اغلبشان دستگیر شدند درمیان دستگیر
شدگان افراد مشهور وسرشناسی نظیر دکتر ذکاالدوله غفاری سیاستمدار قدیمی وزیر پست
وتلگراف کابینه قوام سفیر مختار ایران در سوئیس ومعلم واستاد ولیعهد، موخ السلطنه
سپهر ، سردار پشمی رئیس ایل تیره یکی از عشایر کرد شاد پور ...
بیدادگاه باشروع قضاوت !
سرتیپ قریب ومعاونت سروان نعمتی وصفوت آغاز شد متهمان پس از چند ماه زیر شکنجه های
ای چون دستبند قپانی ، انژکسیون ، شلاق ، بیخوابی ، بی آبی ، داغ کردنها درمحل
حاضر و آخوندی به نام شیخ مرات نیا وکیل اجباری – تسخیری آنان شد در بیدادگاه
متهمان تنها به عنوان ناظر حضور داشته و نگذاشتند چند دقیقه ای بیشتر حرف زده از
خود دفاع کند وکیل مدافع آنان نیز چون مردی ساده لوح بود به جای دفاع با حالتی
تمسخر آمیز تنها خواست پرونده رابخواند چون تا آن روز سوء مزاجش به او اجازه
مطالعه پرونده رانداده بود .در حکم دادگاه بدوی به 12 نفر شورای رهبری
که میثاقنامه را باخون خود امضا ء کرده بودند احکام سختی داده شد ( جهانسوز ،
عباسیان ، جاوید ، حکمی ، غفاری ، محمد صادقی ، عطائی ، میهن یار ، قریشی ، سیرویس
، متقی ، مظاهری ) حکم اعدام برای پنج نفر اول 1 – ستوان دوم تیپ کرمانشاه محسن
جهانسوز 2- حسین پشمی 3 - نعمت اله ضرابی 4 - غلامعلی جاودی ستوان دوم نیروی هوایی
5 - عبدالحسین عباسیان ستوان دوم نیروی هوایی.
در دادگاه فرجام که در
22/12/1318 تشکیل شد نگذاشتند محسن جهانسوز شرکت کند می ترسیدند چون میگفتند عضو
از جان گذشته است واو را در همان روز ساعت 5/11 ظهر ( بر خلاف شیوه اعدام در سحر
گاه ) در منطقه کاظم آباد بالایی زندانی قصر به مسلخ بردند .
قهرمان محسن جهانسوز که قدی
بلند، چهره ای مردانه وپیشانی بلند داشت با وقار ومتانت وعزمی آهنین وگامی استوار
به سوی قتلگاه رفت در نگاه چشمهای گیرنده ونافذش وچهره مردانه وباز وشکوهمندش اثری
از ترس وضعف دیده نمی شد او همچنانکه بود می خواست تا آخرین لحظه عمر سر مشق
فداکاری وشجاعت ومظهر شهامت وایمان برای هم میهنانش به خصوص یاران خود باشد او در
جائیکه باید تیر باران شود، در آنجا که قرار بود با زندگی وداع گوید ایستاد
وهنگامیکه خواستند طبق معمول چشمهایش راببندند گفتند : چشمهای مرا نبندید باچشم
باز هم می توان جان داد آری محسن جهانسوز باچشمان باز در راه میهن جان سپرد. او
هرگز چشمهایش را نسبت نه فقط به هنگام اعدام بلکه درتمام دوران زندگی به همین جهت
بود که زودتر ازدیگران به راز فاجعه تیره روزی این سرزمین ورمز مگوی بدبختی این
مردم همه آگاهی یافت. جهانسوز پیش بینی آینده ای را می کرد که مصداقش هر ملتی
شایسته همان حکومتی است که دارد قهرمان جانسوز تاواپسین دم فریاد زنده باد ایران
زنده باد ایران سر می داد چون که وجودش رامستحیل در ایران می دید ونیک می دانست
نام او واهداف مقدسش در پس جور زمان خاک نخواهد گرفت وروزی از روزهای روزگار
دلاوری دیگر درفش عزت وسربلندی ایران زمین را برخواهد افراشت ونگون صفتان راسرنگون
خواهد کرد .
جوانان جانفشان ومیهن پرست
که تنها گناهشان این بود که نخواستند طوق بندگی اَنیرانیان رابه گردن بیاندازند
کسانیکه ضعف وسستی ورخوت وعقب ماندگی را نه حاصل حکومت که همانا آثار نژاد وخون
فرونی عقده می دانستند وحکومت رامحصول همین سیکل ناقص می دانند میهن خواهانی که می
اندیشیدند در یک کشور وقتی اصل مردم نباشد وقانون ملت حکومت نکند در دادگاه چه
نظامی وچه غیر ظامی قانون اجرا نخواهد شد وحقوق فرد ضایع خواهد گردید وستمگران با
باطن دژم افراد شقی که هستی جوانان رابه جرم تفکر ناسیونالیستی نابود کردند آن
ناکسانیکه از خون دل بازماندگان وفریادهای تضرع آمیز این خانواده های داغدار واشک
بیوه زنان برای خود نردبان ترقی درست کرده اند تا این کاسه لیسان بیدادگر تاریخ
قضا رابه دست ناپاک خود لکه دار وننگین کنند .
محسن جهانسوز قهرمانی بود که
در پس جور میهن فروشان کمونیست و بنیادگر مرتجع های نامش نام درخشانش مدفون نخواهد
شد و نشد جهانسوز در میان نوکران شرق وغرب کمر همت به خدمت بسته بود وگفت و ثابت
کرد که برای ایران زنده است ودر راه سربلندی ایران جان خواهد داد چنانکه به قولش
وفا کرد وچه مردانه به قول خود استوار ایستاد وسر فصل زرین تاریخ ایران زمین شد .
برگرفته از کتاب ملت آرمانی - علیه پاسیفیسم به قلم بیژن جانفشان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر