پاسخ بیژن جانفشان به ایران لیکس

                                 ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند/ بره های این حوالی گرگها را میدرند
                              سایه از سایه هراسان میشود در کوچه ها / زنده ها هم ابروی مرده ها را میبرند

ویرایش دوم
ریشه های نفرت از خود در بستر جامعه ستیزی هویت باختگان نضج گرفته ، در ناهنجاریهای بی اخلاقی تکوین می یابد و در محیط رسانه پراکنده می شود.

چندی پیش جوانی کم سن و سال ( شاید 23 سال) با همه عشق به میهن خود ایران و همیهنانش یعنی ما ( من و شما) ، به علت بیماری کبدی تنها طی دوهفته از شروع بیماری چشم از جهان فروبست  وبه پایان بهار زندگیش رسید و چون غنچه گلی در خزانِ مرگ  چهره در نقاب خاک کشید. روحش شاد

بدون اینکه قلم قاصر من توان نگارش غم در سینه ام را داشته باشد وبدون اینکه بتوانم حق مطلب را در خصوص عزیز سفر کرده بیان کرده باشم در آنزمان توانستم تنها چند خط به رسم ایرانی دل آرامی و تسلیت در رسایی مهران عزیز بنویسم. همین سطور چنان تاب تحمل از برخی ربود که لگام قیود اخلاقی پاره کردند و  شروع به پخش نفرت نمودند تو گویی آن نوشتار در سجایای ( بن لادن) نگارش شده بود .

طی سالها کوشندگی سیاسی و عقیدتی آنچنان  با رفتارهای مهیب و زننده و تهمتهای ناجوانمردانه  روبرو شده ام که آهن وجودم تبدیل به پولاد آب دیده شده ( شاید این هم از مواهب دشمنان و مخالفان زیاد باشد)دیگر نه بی مهری دوستان دل آزرده ام میکند و نه محبتشان بند مهر مرا به دلشان پیوند می زند. 

                دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد شد    آشیان هرجا گزیدم طعمه صیاد شد

 مرا چه کار با این واگویه های بی ارزش ، پیکار واقعی ما با مسخ شدگان جاه پرست است که در عالم رویا بقاء خود را ابدی می دانند و  بر کرسی ستم فرمانفرمایی نقش خیال میزنند و داغ بر دل عاشقان طریقت می کوبند و خنجر به گرده مبارزان فرو میکنند.بگذار آنها را شهوت جاه سیراب کند و ما را خرقه بی کسی و گمنامی که دو سویش رسم عیاران و سینه سوختگان است.

                         همه پوشند لباس کد خدایی     نمد پوش قلندر وار ماییم

چرخ گردون آموخت که از کس یاری مطلب وای که اینک گاه هلهله ناکسان است .

از نخل برهنه سایه داری مطلب            از مردم این زمانه یاری مطلب

              عزت به قناعت است و خواری به طمع    با عزت خود بساز و یاری مطلب

به هر روی سینه پر درد و سخن بسیار و حال و حوصله تنگ و انشاالله گوشها هم  مثل همیشه  شنوا !!!. در این وانفسا  و در فقره  تسلیت  به دودمان داغ دیده چیت ساز یکی دو رایانامه ( ایمیل ) سراسر توهین  به آن عزیز سفر کرده و نگارنده آن تسلیت دریافت  کردم . در وبلاگ ایران لیکس ( که وابستگی آن به هرشخص و جریانی برایم کمترین درجه  اهمیت را داراست) باز هم مطالبی توهین آمیز و به ناروا به خاطره مهران چیت ساز نثار کرده اند طبق سنت نیک آریایی ،مکتوب سخیف و سخن ناحق پاسخی جز سکوت ندارد چرا که جواب بی خردان همه گاه خاموشی است اما درشتی با انکه دستش از دنیا کوتاه است از سوغات سه ده اخیر است به جای آنکه فاتحه ای نثار اسیران خاک کنند قلم برمیدارند و آنچه را که زیبنده هیچ انسانی نیست  به مخالف فقید خود میگویند و میگویند... .این رویه نامبارک قابل تامل رفقا و قابل توجه  حافظان هنجارهای ایرانی و اخلاقی است. 

دگرباره به خاندان معظم چیت ساز دل آرامی گفته و برای روح آریایی اش به درگاه رفیق اعلا نیایش میکنم باشد که روانش در آسمان ملت در کنار استاد ابدی حبیب الله نوبخت ( بزرگترین اندیشه ور نژاده ایران) به  آرامش و جاودانگی برسد.

مهران جان

در سوگ تو دلهای ما پیوسته میگرید         سراپا همچو شمعی بی نفس آهسته می گرید

تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه      بیادت چشم ما چون ساغری بشکسته می گرید

http://iranleaks.wordpress.com/2011/12/16/mehran-chitsaz-was-assassinated/bijanjanfeshan/

http://iranleaks.wordpress.com/2011/12/16/mehran-chitsaz-assassinated-and-pan-iranist-party/
http://iranleaks.wordpress.com/2011/12/16/mehran-chitsaz-was-assassinated/

http://iranleaks.wordpress.com/2011/08/22/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D9%85%D8%B6%D8%AD%DA%A9-%C2%AB%D9%85%D8%A8%D9%84%D8%BA%DB%8C%D9%86%E2%80%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%B3/#comment-228

 ***************

آخرین جعلیات ایران لیکس و تغییر فتوشاپی متن نوشته شده تارنگار اینجانب
http://iranleaks.wordpress.com/2011/12/23/iranleaks-group-response-to-pan-iranist-party/

*******************

توضیح : در تاریخ 27 / مهر /90 استاد ادیب برومند به اینجانب پیشنهاد کاندید شدن در انتخابات و عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران را دادند که با بر شمردن دلایلی برای ایشان محظورات خود را در مفتخر شدن به هموندی آن شورای گرانقدر عرض نمودم . در ادامه دوستان محترم جبهه خواسته اند که ریاست یکی از سازمانهای درون تشکیلات را عهده دار شوم  که تاکنون در این خصوص اقدامی انجام نداده ام حال در آینده چه پیش آید.

اینجانب  عضو  شورایعالی همبستگی  از بدو تاسیس تا کنون هستم

http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article2

*******************

یاد آوری : نزدیک به یکسال است از به کارگیری عنوان مسوولیتم در حزب پان ایرانیست  تنها به یک دلیل و آن هم حفظ وحدت میان فعالین محترم و جوانان نیکو سرشت آن حزب پرهیز نموده ام . نیاز به تکرار نیست که هر نوشته ای که تنها از این تارنگار منتشر می شود متوجه صاحب نظر و نگارنده آن یعنی اینجانب می باشد.

 بیژن جانفشان